معنی rest home به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈresthoʊm resthəʊm

معنی

noun phrase

( sanatorium =) آسایشگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rest home

noun nursing home

Synonyms:

assisted living facility continuing care convalescent home convalescent hospital old folks' home old soldiers' home retirement community retirement facility retirement home sailors' snug harbor sanitarium

ارجاع به لغت rest home

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «rest home» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rest home

لغات نزدیک rest home

- rest
- rest cure
- rest home
- rest house
- rest mass

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return